موضوع نقش بانوان در ساختار سیاسى جامعه و شعاع دخالت و تاثیر آنان در اداره اجتماع, از جمله مسایلى است که در دهه هاى اخیر مورد توجه خاص نویسندگان و محققان اسلامى قرار گرفته است, و عده اى در موافقت, با ورود زنان به صحنه سیاست و عده اى دیگر در ضرورت کناره گیرى آنها, قلم زده اند. براى دستیابى به یک برداشت صحیح و مستند از متون اسلامى, باید ادله هر دو طرف را نقل و سپس مورد ارزیابى قرار دهیم تا در پایان به جمع بندى آن بپردازیم. لازم به یادآورى است که هر چند در پرتو انقلاب اسلامى و افکار بلند قائد عظیم الشان آن, زمینه حضور و مشارکت بانوان در فعالیتهاى اجتماعى و سیاسى فراهم گشته است, ولى در عین حال این حضور عینى و عملى, ما را از بحثهاى نظرى و تئوریک پیرامون این موضوع بى نیاز نمى سازد, بخصوص که طرح این گونه مباحث در رفع ابهاماتى که احیانا وجود دارد, و یا شبهاتى که گاه مطرح مى گردد, مى تواند مفید و موثر باشد. البته بوده و هستند کسانى که به جاى ورود در بحثهاى عمیق علمى, و به جاى تحمل سختى کاوشهاى منطقى و مستدل, تنها به ((نفى)) و ((انکار)) بسنده مى کنند و در نهایت به حربه ((تکفیر)) و اتهام ((بدعت ...