درمان منطقی-عاطفی به عنوان یک نظریه شناختی به فرایندهای درونی ارگانیزم اشاره دارد. رفتار درمانی منطقی-عاطفی بر این عقیده آدلر استوار است که رویداد ها به خودی خود قدرت ندارند که ما را تعیین کنند بلکه تعبیر ما از رویداد ها اهمیت دارد. در این نظریه نکته مهم این است که افراد از طریق نحوه تفکر خود از لحاظ عاطفی خود را سرحال یا ناراحت می کنند و این محیط نیست که حالت ها را در آن ها ایجاد می کند در واقع احساس های ما در این جا ،نه در آنجا تعیین می شود. - رابطه مشترک بین درمانگر و درمانجو - این اصل که پریشانی روانشناختی عمدتاٌ حاصل آشفتگی هایی در فرایند های شناختی است. - تمرکز بر روی تغییر دادن شناخت ها برای ایجاد تغییرات مطلوب در عاطفه و رفتار - درمان کوتاه مدت، آموزشی، مشکل گرا، رهنمودی - بر مدل روانی-آموزشی استوارند و بر نقش تکلیف و واگذار کردن مسئولیت به درمانجو برای پذیرفتن نقش فعال در جلسات درمان و بیرون از آن تأکید دارند. ...