بخش کوچکی از مقاله 8 صفحه ورد حیات طیبه و حیات خبیثه مهم ترین و کامل ترین تعریفی که در میان تعاریف متعدد از دین در فلسفه دین وجود دارد این است که «دین، راه و روش زندگی است». پس دین، یعنی سبک زندگی. اکنون قاعده برعکس است، یعنی با اصالت یافتن انسان، حق انسان موجب شکل گیری حدود و ثغور زندگی شده است و این حدود، سبک و استیل زندگی را شکل می دهند. وقتی استیل و سبک زندگی شکل گرفت اکنون آن زندگی یک دین است: «سبک زندگی به مثابه دین». پس سبک زندگی بورژوایی، به تنوع و تکثر دینِ برآمده از آن می انجامد، از این جا پلورالیسم دینی و کثرت گرایی در دین، مبتنی بر کثرت در سبک زندگی پدید می آید. حال اگر به جای این که سبک زندگی را منشأ دین بدانیم، دین را منشأ سبک زندگی بشناسیم، قاعده تغییر میکند و اصالت از آن خدا می شود نه بشر. در این صورت، به تعبیر غربی ها، سوپرپارادایم «تئوئیسم»رقم می خورد. وقتی اصالت خدا مطرح باشد، حق از آن خداست نه غیر خ ...